فرهنگ و ادب فارسی – این حکایت ،دروغ مصلحت آمیز

پادشاهی را شنیدم که به کشتن بی گناهی اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت، و سقط گفتن، که گفته اند: هر که دست از جان بشوید، هر چه دردل دارد بگوید.

ملک پرسید : چه می گوید ؟ یکی از وزرای نیک محضر گفت : ای خداوند ، همی گوید ” بهشت برای پرهیزگارانی آماده شده است که در خوشی و سختی ، مال خویش را در راه حق انفاق کنند و خشم فرو خورند و از مردم در گذرند”.

ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت . وزیر دیگر ، که ضد او بود گفت : ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن . این ، ملک را دشنام داد و ناسزا گفت . ملک روی از این سخن در هم کشید و گفت : مرا آن دروغ پسندیده تر آمد از این راست که تو گفتی ، که آن را روی در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی ، و خردمندان گفته اند : دروغی مصلحت آمیز ، به که راستی فتنه انگیز.

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *